فعالیت دانشگاهی و نقش آن در مهار خشونت و افراط گرایی

یادداشت: متن کامل سخنرانی محمدامین احمدی رئیس دانشگاه ابن سینا در دومین گفتگوی فرهنگی افغانستان و ایران که تحت عنوان تعاملات دانشگاهی و آموزش محور توسعه پایدار ایران و افغانستان، در تاریخ  اول و ودوم ماه حوت سال روان در دانشگاه سیستان و بلوچستان برگزارشده بود. در این نشست 11 نفر از دانشگاه­های افغانستان و سرقنسول افغانستان در زاهدان و اساتیدی از نه دانشگاه ایران شرکت داشتند.

نکته اساسی این سخنرانی این است که حوزه عمومی در کشورهای اسلامی عمدتا در تسخیر گفتمان­های اجساسی و غیر عقلانی از نوع مذهبی و قومی است، قرار دارند. از این رو در معرض آن است که جریان­های افراطی بر آن مسلط شود و به گروه مسلط در حوزه عمومی تبدیل شوند. لذا راه کنترل این گروه­ها، عقلانی سازی حوزه عمومی از طریق گفتگوی انتقادی و آزاد میان تمامی گروه­های اجتماعی است. دانشگاه­ها از طریق ایجاد این گفتگو و تسهیل آن از رهگذر ترویج عقلانیت انتقادی ­، می­توانند در عقلانی­سازی حوزه عمومی نقش جدی و بی بدیل ایفا کنند.  

 

طرح مسئله:

می­دانیم امروزه جهان اسلام در تمامت خود، از آن جمله کشورهایی چون افغانستان، سوریه، عراق و… دستخوش خشونت و بی رحمی شدید است، گروهها وجریان­هایی نیز هستند که این خشونت­ها را مقدس می­شمارند و آن­ها را بر اساس تفکر دینی­شان توجیه می­کنند و در واقع یکی از ریشه­های اساسی خشونت جاری در تفکر، نظام آموزشی و تبلیغاتی­ای نهفته است که اختلافات مذهبی را عمده می­کند و اساسا مفهوم انسانیت و مسلمانی، دوستی و دشمنی را به ترتیب بر مبنای دین و روایت شدیداً فرقه­ای از آن صورتبندی می­کنند. البته این اندیشه و گفتار در پیدایش خود، می­تواند ریشه­های سیاسی داشته باشد و نوعی اراده معطوف به سیاست و قدرت در خاستگاه آن پنهان باشد، اما به وضوح می­بینیم که بستری برای کنش سیاسی، بسیج اجتماعی و جنگ و خشونت شده و به افراد و گروه­های جویای هویت و آرمان، هویت، آرمان و ایدئولوژی داده است ، که از این زاویه دوست و دشمن خودشان را تعریف و برای حوزه عمومی راه حل قاطع و ساده به دست می­دهند. این گفتار و جریان فکری از طریق دانشگاه­ها، مدارس دینی، و رسانه­ای اجتماعی(فضای مجازی) خود را بازتولید و حداقل بخشی از افکار عمومی را در حوزه عمومی در اختیار خویش می­گیرد. با این توضیح پرسش اساسی این است که دانشگاه به عنوان جایگاه اساسی تولید تفکر و فن آوری چگونه می­تواند، تسلط و یا تأثیر­گذاری این­گونه افکار را در حوزه عمومی تضعیف و از حد تأثیر­کذاری خارج کند؟

کلیدواژه­ها: افراط­گرایی، حوزه عمومی، دانشگاه، ایدئولوژی، دین.

برای این­که راهی به سوی یافتن پاسخ دقیق به پرسش یاد شده باز کرده باشم،  این جستار را بر تحلیل سه مسئله استوار می­کنم:   در بخش نخست به اختصار کوشش می­شود تعریفی از حوزه عمومی به دست داده شود و حد و حدود آن هرچند به صورت تقریبی و پیشنهادی به دست داده شود. در بخش دوم کوشش به عمل می­آید که ویژگیهای افراط­گرایی و چگونگی تأثیرگذاری آن در حوزه عمومی توضیح داده شود و در بخش سوم که در واقع نتیجه این جستار نیز به حساب می­آید، به بررسی نقش گفتار دانشگاهی می­پردازیم و به این پرسش پاسخ خواهیم گفت که دانشگاه به عنوان یک نهاد مرجع چگونه می­تواند، در عقلانی سازی حوزه عمومی نقش ایفا نماید و در ایجاد توافق عقلانی شهروندان کمک کند.

در واقع با این تحلیل و بررسی این سه مسئله می­توانیم نشان دهیم که چگونه دانشگاه و گفتار دانشگاهی می­تواند، در کنترل افراط گرایی کمک کند.

 

الف. حوزه عمومی

مراد از حوزه عمومی در این مقاله  در قدم نخست، حوزه­ای است که در آن جامعه و دولت حق اعمال قدرت و حاکمیت دارد، یعنی جزو امور شخصی و خصوصی افراد محسوب نمی­شود. این تعریف از حوزه عمومی به روایت لیبرال می­تواند بسیار محدود باشد، اما حوزه عمومی به معنای موسع آن شامل حوزه اقتدار دولت و جامعه مدنی هردو است، یعنی قلمروی که نه دولت بلکه شهروندان خود مختار از طریق تشکل­های غیر دولتی قدرتی فراسوی اقتدار دولت به وجود می­آورند، احزاب، اتحادیه­های صنفی، رسانه­ها و دانشگاه­ها در حکومت­های غیر اقتدارگرا در این حوزه جای دارند. این حوزه از کنش ارتباطی افراد به وجود می­آید و دقیقاً به همین دلیل افراد در این حوزه به میانجی زبان و استدلال به فهم و درک متقابل و درک عقلانی مشترک از وضعیت نایل شوند و به این وسیله می­تواننند این حوزه را در دو سطح آن، به معنا و مفهومی که در بخش سوم مقاله توضیح داده خواهد شد، عقلانی کنند. پس مطابق این تعریف حوزه عمومی متشکل از دو سطح است که می­تواند مکمل یکدیگر باش. اما سطح سوم که اساس و زیر بنای این دوسطح از حوزه عمومی را تشکیل می­دهد، افراد عامل و خود مختار است که می­تواند شهروند به حساب آیند. در واقع فرد به عنوان کنشگر خود مختار مقدم بر حوزه عمومی وجود دارد که آن را در کنش ارتباطی خویش با افراد دیگر به وجود می­آورند و طبیعتاً هر فرد می­تواند از نقش عاملیت برخوردار بوده و در آن تأثیرگذار باشد. در حکومت­های توتالیتر و اقتدارگرا حوزه عمومی در تمامت خود در کنترل دولت و جامعه یعنی اکثریت، قرار می­گیرد. دولت به نمایندگی از اکثریت به میانجی ایدئولوژِی و تکنیک (فنون مدرن از جمله آموزش عمومی و رسانه­های جمعی) خود را در تمامی حوزه عمومی و حتی در حریم خصوصی افراد بازتولید می­کند و مجالی برای حوزه­ای مشترک که در اختیار جامعه مدنی باشد نمی­گذارد و حتی تفاوت­های فردی و حریم خصوصی مستقل را نیز به شدت تضعیف می­کند و نوعی یکسان سازی را تحت عنوان ملت و مانند آن برقرار می­کند. این نوع از اقتدارگرایی در کشورهای اسلامی از نوع سکولار آن کم و بیش به کار گرفته شده­است و خود موجب پیدایش نوعی واکنش سخت و شدید در میان اقشار از جوامع مسلمان شده است. مسلمانان سخت­کیش و پارسا آن را بر خلاف هویت و عاملیت مسلمانی خویش محسوب کرده و آن را چونان تهدیدی علیه خویش و کیان جامعه اسلامی به شمار آورده و درنتیجه به پیدایش چیزی که می­توان آن را اسلام­گرایی نامید، نا خواسته کمک کرده است. به عین ترتیب، تفسیر تمامیت­خواهانه آن از ملی­گرایی و هویت ملی در کشورهای اسلامی در دوره پسا استعماری، در نزد اقوام پیرامونی، مخالف هویت­های قومی و ملی آنان به شمار آمده و باعث شده است که آنان نیز در مقام دفاع از هویت و حق جمعی خویش و سایر نابرابری­های اجتماعی ناسیونالیزم قومی را به وجود آورند. 

 

ویژگی­های افراط گرایی مذهبی و نحوه تأثیرگذاری آن در حوزه عمومی

افراط­گرایی مذهبی در جهان اسلام هم اقتدارگرا است و هم تمامیت­خواه، از این لحاظ بسیار مشابه فاشیزم است. این دو ویژگی را به خوبی از اوصاف و عملکردهای آن­ها ، تشخیص داد. افراط گرایی جاری مذهبی را، از طریق بیان و شمارش اوصاف و ویژگی­های شان می­توان اجمالا شناخت.  ویژگی­های  بارز افراط گرایی مذهبی را می­توان در امور ذیل خلاصه کرد:

  1. کاربرد جنگ و خشونت تمام عیار، علیه نهادهای مدرن و نظام بین الملل، لذا مخالف جهان­گرایی و ارزش­های جهان شمول می­باشند. در برابر شدیدا هویت­گرا بوده و نظام دانایی شان به نظام دانایی جهان شمول کنونی چندان شباهتی ندارد.
  2. عدم  رعایت قوانین بشردوستانه در جنگ و نقض وسیع و گسترده آن، تحت عنوان جهاد با استفاده از راهبرد النصر باالرعب،( کسب پیروزی از راه ایجاد وحشت)
  3. و نفی مطلق حکومت­های غیر دینی به مثابه نوعی شرک در حاکمیت و  تأسیس حکومت دینی  به هر قیمت،
  4. نفی مذاهب و سنتهای کلان فکری که مسلمانان آن ها را بعد از اسلام ساخته اند. (انقطاع از سنت)
  5. و اقتدارگرایی و تمامیت خواهی،
  6. توجیه دینی قدرت و سیاست؛ یعنی به کارگیری دین به مثابه ایدئولوژی.

این نوع از افراط­گرایی قبل از هرچیز، نوعی نظام باور و گرایش فکری است که جزمیت و دگم اندیشی و عقل ستیزی از خصوصیات آن می­باشد و مدعی است که نوعی از نظام دانایی را که ریشه در امر مقدس و شدیداً متعالی دارد، ترویج و آن را مبنای جامعه سیاسی و هنجارهای آن و مبنای کسب مشروعیت قرار می­دهد و مدعی است که راه حل اساسی مشکبلات مسلمانان در تشکیل چنین جامعه­ای نهفته است  که در آن، حاکمیت تمام عیار خداوند به وجود می­آید و جامعه اسلامی بر تمامی گسست­های درونی خود غالب می­آید. به باور این جریان تنوع موجود در جامعه اسلامی مغایر با این جامعه آرمانی و نوعی تهدید علیه آن به حساب می­آید. چون اسلام را از خلوص اولیه آن انداخته است و پاکدینی و راست کیشی را نابود و مضمحل کرده است. پس لازم است که اسلام و جامعه اسلامی را به خلوص اولیه آن برگرداند. از این رو معتقد است که با به وجود آمدن حاکمیت کامل خداوند، همه مسلمانان راستین موظف است اسلام را مطابق صورت نخستین آن سرلوحه عمل خود قرار دهد، چه در غیر این صورت حذف خواهد شد. قائل به وجود نوعی دشمنی تاریخی و ذاتی دنیای مسیحی و یهودی علیه اسلام و مسلمانی است و آن را واضح و روشن می­داند و لذا جنگ جاری خودشان را جنگ با سه گونه دشمن می­شمارد. با توجه به این ویژگی­ها و خصوصیات این جریان بیش از هرچیز دیگر از سنخ باور و ایدئولوژی است که می­تواند در زیست بوم فرهنگی مسلمانان به باور یک دسته وسیع از جامعه تبدیل شود و مبنای کنش جمعی آن­ها قرار گیرد و از این طریق خود را در حوزه عمومی باز تولید کند. لکن حضور خشن و بیرحمانه آن در این حوزه و به نوعی در اختیار گرفتن آن  برای حذف و سرکوب گفتارها و نیروهای رقیب متأثر از عوامل دیگر است که از جمله می­توان سه عامل را تا حدودی در این خصوص مهم شمرد:

اول. حکومت­های فاسد، طرفدار غرب در قالب سکولاریسم اقتدارگرا : در واقع مسلمانان در نخستین مواجهه خود با جهان جدید، آن را در چهره استعمارگر و متجاوز تجربه کردند، ناسیونالیسم و حکومت­های ملی پسا استعماری نیز نوعی ملی­گرایی قوم محور را در قالب سکولاریزم اقتدارگرا بر مردم تحمیل کردند که در تأمین عدالت و رفاه برای مردم کشورشان چندان کارایی از خود نشان ندادند و بلکه در نوعی فساد و بی کفایتی غوطه ورشدند. مردم مذهبی و راست کیش این حکومت­ها را نیز بیگانه با باورها و ارزشهای شان دانسته و چونان ابزاری تسلط غرب بر منابع و مقدرات شان به شمار آوردند. سکولاریزم اقتدارگرا با ملی­گرایی قوم محور و غیر فراگیر، به تشدید مقاومت­های هویتی انجامید، از جمله باعث روی­آوری هویت­گرایانه و سیاسی به اسلام، به مثابه بازگشت به خویش و ایدئولوژی مقاومت و مبارزه، گردید .

دوم. غیبت گفتار انتقادی دانشگاهی از حوزه عمومی: در واقع در کشورهای اسلامی عمدتاً حوزه عمومی و گفتار  خود آگاهی مسلط بر آن گفتار و آگاهی مذهبی و دینی است، بعد از آن سایر گفتارهای ایدئولوژیک از مقام و موقعیت برخوردار است از جمله ناسیونالیزم فرهنگی و قومی، اما گفتار انتقادی و عقلانی دانشگاهی چندان حضوری در این صحنه که صحنه گفتگوی عمومی است، ندارد. اما گفتاری که خود را بر مبنای ادبیات مذهبی و دینی توجیه کند، در چنین فضایی عاری از خرد نقاد و عقلانی و مملو از عواطف و احساسات، به راحتی می­تواند به باور عمومی تبدیل شود و خیالخانه اجتماعی را تحریک کند و مبنای کنش جمعی قرار گیرد.

سوم. عامل دیگری که سبب شده است این جریان و گفتار آن حوزه عمومی را در مواردی کاملاً از راه زور و خشونت غصب کند، وجود دولت­های ناکام و ورشکسته در میان کشورهای اسلامی است.   

 توضیح این­که در جهان اسلام دولت­های ملی و نهادهای آن  عمدتاً چندان موفق نبوده است: یعنی اولا کارآمد و مؤثر نبوده و از کارآمدی لازم برخوردار نیستند و ثانیاً مبتلا به بحران مشروعیت می­باشند. این دو مشکل در برخی از کشورها به حدی حاد است که می­توان آن­ها را دولت­های ناکام و یا ورشکسته نامید. سوریه، یمن، لیبی نمونه­هایی روشن از این کشورها است. این کشورها زمینه مساعد برای حضور قدرتمندانه این جریان­ها را فراهم کرده است که البته در این میان از رقابت سنتی دولت­ها و قدرت­های جهانی و منطقه­ای نیز استفاده می­کنند.

 

نقش دانشگاه در عقلانی سازی حوزه عمومی و ایجاد توافق عقلانی میان شهروندان

دانشگاه به عنوان مرکز تولید علم و فن­آوری در یک تقسیم بندی کلان به دو گونه قابل قابل استفاده می­باشد: نخست به عنوان مرکز تولید فنآوری و روش­های کنترل جامعه و مدیریت آن که می­تواند در خدمت اهداف ایدئولوژیک قدرت حاکمه و طبقات مسلط به کار­رود. در واقع این گونه از دانشگاه  عقل ابزاری را تقویت می­کند و مناسب ترین روش­های مدیریت، کنترل اجتماعی و روش تحقق اهداف­ کلان را که قدرت فایقه بر اساس ارزش­ها و باورهای خود تعیین می­کند، در اختیار مدیران و کارشناسان آن قرار می­دهد.

دوم دانشگاه می­تواند در کنار تولید فنآوری و روشهای کنترل و مدیریت، مرکزی تولید نظام دانایی و خرد نقاد و تفکر انتقادی باشد که شناخت عمل بایسته و اصول اخلاقی ، جزو آن است، این­گونه از معرفت است که می­تواند  توانایی نقد ایدئولوژی­ها را برای شهروندان در حوزه عمومی فراهم می­کند. در واقع در این سنخ از دانشگاه، میان دو گونه دانش تفکیک می­شود ، دانش عملی و دانش فنی.

 دانشی عملی دانشی است که قدرت عملی می­آورد، یعنی وظیفه انسان را در مقام عمل تعیین می­کند، و از این طریق خود مختاری فرد را به مرحله فعلیت و کمال آن می­رساند و  علاقه صریح به آزادی و رهایی فرد و محو رنج و شادکامی او را  دارد و مرحله تصمیم­گیری را بیرون از قلمرو خود نمی­داند، تابع عقلی است ذاتی نه ابزاری؛ عقلی که اراده معطوف به عقلانیت را به کار می­برد و قواعد خود را وضع می­کند، این عقل اساس توجه خود را معطوف به انسانهایی می­کند با یک دیگر گفتگو می­کننند، یعنی در پی ایجاد توافق عقلانی میان انسانها و عقلانی­سازی اهداف و ارزشهای آنها است. تا ایده­آل عقل را از حیث اخلاق اجتماعی از رهگذر گفتگو و کنش ارتباطی در فطرت عقلانی آنها کشف کند. خاستگاه این نوع از عقل، عقل عملی و به تعیبر حکمای مسلمان حکمت عملی است.

اما دانش فنی قدرت فنی می­آورد، این دانش، قدرت پیش­بینی، کنترل به وجود می­آورد، به کمک آن می­توان رفتارهای آدمیان را پیش­بینی کرد و جامعه و رفتار های جمعی را مدیریت و کنترل کرد، و به کمک آن ابزار ساخت، تورم را مهار کرد و بر طبیعت مسلط شد و بیماری را درمان کرد و فقر را کاهش دااد، تجارت و کسب و کار را رونق بخشید. اما این علم به پرسشهای عملی و اخلاقی آدمیان جواب نمی­دهد، از سطح تأمل عقلانی محدود به افق­های تکنولوژیک فاصله نمی­گیرد، هیچ تلاشی جهت دستیابی شهروندان به وفاق عقلانی در باره کنترل عملی سرنوشت شان به عمل نمی­آورند. این سنخ از دانش، محصول دانش نظری از نوع تجربی و تحلیلی است که ظرفیت و توان اجتماعی آن در حد قدرت کنترل فنی است.

 دانشگاه از نوع دوم از خودآگاهی به این تفکیک و با اجتناب از فروکاستن دانش به علم فنی که قدرت اجتماعی آن فقط در حد ایجاد قدرت بر کنترل فنی است، به وجود می­آید که در آن هردو نوع علم محور آموزش و تحقیق قرار می­گیرد.

در صورتی یک دانشگاه از نوع دوم شکل می­گیرد که حد اقل سه شرط را در نظام اکادمیک خود محقق کند: نخست استقلال علمی و اکادمیک، استقلال علمی این زمینه را فراهم می­کند که محقق و استاد بدون ترس از سانسور و هرگونه تهدید دیگر هر مسئله و موضوعی را که شایسته تحقیق تشخیص دهد با استفاده از روش تحقیق علمی و با کاربرد آزادانه و نقادانه عقل آن­را مورد پرسش و پژوهش قرار دهد و به هر نتیجه­ای که به لحاظ علمی قابل قبول باشد که رسید بتواند آن را برای عموم و حوزه عمومی عرضه کند. مجبور و ملزم به رعایت اهداف ایدئولوژیک خاص و خطوط قرمز آن نباشد. پس بتواند آزادانه تحقیق کند و آزادانه یافته­های خود را بیان کند. نظام دانشگاهی تابع ایدئولوژی رسمی نباشد، بلکه کوشش روشمند وجود داشته باشد که غیر ایدئولوژیک نگه­داشته شود، که خود از مؤلفه­های استقلال اکادمیک می­باشد. سوم این­که علم، و نظام دانایی آن تنها معطوف به تولید علم به مفهوم پوزیتیویستی آن نباشد که به تولید ابزار فنی و یا روش­های کنترل و مدیریت می­انجامد و معطوف به کسب معرفت ایجابی راجع به این­که چه چیز مبنای عمل فردی و جمعی ما قرار گیرد، نبوده باشد، یعنی فقط عقلانیت ابزاری را پرورش دهد نه عقل ذاتی را. اتخاذ اهداف و مبنای عمل را از حوزه عقل خارج دانسته و این حوزه را تنها تابع تصمیم احتیاری افراد و یا همان شهروندان و مدیران جامعه به شمار می آورد. واضح است که این نوع از نظام دانایی  قدرت نقد ایدئولوژی ها را ندارد، بلکه تصمیم­ها را در اختیار عواطف، و ایدئولوژیهای رقیب که بر حوزه عمومی مسلط است، قرار می­دهد.

بنابراین نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاهی باید معطوف به تقویت عقلانیت در صورت کامل آن باشد و پیش از تقویت و بارور ساختن عقلانیت ابزاری به تقویت عقل ذاتی که ما را در تعیین مبنای عمل جمعی و فردی کمک می­کند، اهتمام بورزد. این نوع از دانش مورد توجه حکمای اصیل از جمله حکمای مسلمان بوده است. هدف اساسی آن­ها از حکمت کسب معرفت و رسیدن به اعتدال درونی بوده است، نه ساختن ابزار و تسلط بر طبیعت و ضبط و مهار آن. البته می­دانیم که عقل ذاتی و استدلال عقلی در انحصار هیچ گروهی به تنهایی نیست، لذا درک نسبتاً کامل یک واقعیت و فهم متقابل افراد و گروه­ها از یکدیگر در گفتگوی انتقادی متقابل متولد می­شود. عقل ذاتی که براساس آن شهروندان بر سر اصول و اعداف عمل باید توافق کنند، در نتیجه­ای چنین گفتگویی فعلیت پیدا می­کند و گویا از قوه به فعل می­آید.نظام دانشگاهی می­تواند این گفتگوی انتقادی را میان شهروندان از طریق اهتمام به پروژه عقلانیت در وجه و صورت کامل آن، به ترتیبی که توضیح داده شد، تسهیل کند. چون دانشگاه مهم­ترین رکن جامعه مدنی است.    

برای فایق آمدن برافراط­گرایی کنونی، نظام دانشگاهی ما حد اقل در سطح منطقه در نخست این سه شرط را در خود محقق کند تا به صورت مستقل و بیطرفانه افکار و ایدئولوژهای مسلط بر حوزه عمومی را نقد و جامعه مدنی و قدرت سیاسی را از سیطره آنها از جمله ایدئولوژی خشونت و نفرت رهایی بخشد و ذهن و ضمیر آنان را از نوستالیژی محل­گرایی و هویت­های محدود قومی و فرقه­ای تعالی بخشد، به انسانیت جهان­شمول و جهان وطنانه ارتقا بخشد، و از قدرت و مرجعیت برای تأثیرگذاری در حوزه عمومی و عقلانی سازی آن برخوردار گردد و بتواند به شهروندان کمک کند تا در یک گفتگوی انتقادی در حوزه عمومی به توافق عقلانی بر سر اصول و ارزشهای اخلاقی برای کنش و عمل نایل آیند.  بنابراین همکاری وسیع منطقه­ای دانشگاهی لازم است تا دانشگاه به یک مرجع مهم معنوی و فکری تبدیل شود در تعیین خرد جمعی در سطح ملل منطقه تعیین کننده باشد.

در این راستا می­توان از سنت فکری، فلسفی و علمی دوره درخشان تفکر و تمدن اسلامی، بهره گرفت. در قرن سوم و چهارم هجری قمری از ماوراءالنهر ، خوارزم، سیستان و خراسان تا ری و اصفهان و بغداد، نوعی آزاد اندیشی چهان وطنانه که عقل را برای کسب معرفت، آزادانه به کار می­بردند به وجود آمده بود، حکمت و فلسفه اسلامی و رشد و صورتبندی علوم اوایل، یعنی معارف عقلی بشر در تمدن اسلامی محصول همین دوره آزاد اندیشانه است. از ویژگیهای مهم این دوره که آن را از دوره جدید متمایز می­کند، دو چیز است؛ یکی کاربرد عقل به مفهوم عقل ذاتی که قوت و کمال آن در کسب معرفت دانسته می­شد و دوم این­­که نتیجه آموزش و کمال عقلانی باید اعتدال درونی فرد و جامعه باشد، اگر نظام دانشگاهی ما بتواند این سنت را احیا و به روز کند، گفتمان رقیب که خاستگاه افراطیت و نفرت است به حاشیه رانده خواهد شد، چون افراطیت از غیبت عقلانیت و خرد نقاد و تسلط احساسات و باورهای غیر عقلانی بر حوزه عمومی تغذیه می­کند.

 

دانلود رایگان پی. دی. اف مقاله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.